انواع خرید
نویسنده مطلب: گل دختر
دیروز دیدم زهرا خانوم در وبلاگاش (+) پستی نوشته با عنوان «2 کار حال خوب کن» (+). با این مضمون که ایشان هر وقت احوالشان بد میشود خرید و آشپزی بهشان کمک میکنند تا احساس بهتری پیدا کنند. مطلب را در گوگل ریدر شیر کردم و نوشتم هیچ کدام! امروز دیدم ویار کفش و گوشواره (+) را هم به لیست «کارهای حال خوب کن» اضافه کردهاند!
زهرا خانوم خیلی ساده و صادقانه نوشتهاند. واقعیت همین است که بیشتر دخترها همینطوراند. با اینکه خانومها به کمی خسیس بودن معروف هستند؛ اما پای خرید زینت آلات و لباس و هرچه که بشود از خریدنش لذت برد میرسند عنان از کف میدهند!
چند ماه پیش با کوثر (گلسا) و بزرگوار دیگری بحث مفصلی سر همین موضوع داشتیم که آیا خریدن لذتبخش است یا نه؟ و اصولا لذت چیست که میشود در دید زدن ویترین مغازهها و حتی نخریدن اجناس چشیدش؟
من فکر میکنم خرید یک جنبه لذت دارد و یک جنبه نیاز. از بعد لذتشناسیاش تنوع و رنگ و مدل در هرچیزی که باشد شایسته خریدن است! روحیه سرزنده دختران و نشاطی که به زندگی میدهند اقتضا میکند هرازگاهی با ابزار و وسایل پر زرق و برق دوپینگ کنند و روحیهشان را حفظ کنند. بیشتر شور زندگی دختران جوان قدیمالزمان تروتمیز کردن بچه و گذاشتن غذای جاافتاده جلوی آقای همسر بوده ولی حالا دوره زمانه عوض شده!
نمیدانم چرا از جنبه لذتشناسی خرید نمیتوانم مثل باقی دختران رفتار کنم. حتی نمیتوانم مثل زهرا با شور و شوق درباره خرید کردن بنویسم. نه اینکه اجناس پشت ویترین به من چشمک نزنند، نه اینکه پول خریدش را نداشتهباشم؛ اما سعی کردم خودم را به خرید لذتگرا عادت ندهم. بحث مالیاش به کنار، فکر میکنم بعضی اجناس را اگر مفت هم به خانه بیاورم ضرر کردهام چون روحام به تنوع طلبی عادت میکند و دیگر مهارش از دستم خارج میشود. چون میدانم عاشق رنگام و شدیدا مستعد معتاد شدن به خرید لذتگرا!
فقط گاهی بعد از امتحانات یا اوقات سخت زندگی هدیه کوچکی برای خودم میخرم آن هم به شرط کاربرد! این روش را به کسی توصیه نمیکنم چون به ویژگیهای روحی بستگی دارد؛ اما چیزی که باعث میشود گاهی از خرید کردن دخترها کلافه شوم جنبه خرید مایحتاج است.
بعضی دخترها نمیتوانند مرز بین خرید مایحتاج و خرید لذتگرا را تشخیص دهند. در خرید لذتگرا شما محدودیت زمانی ندارید، از سرخوشی خرید میکنید، لزومی ندارد که جنس خریداری شده در زندگیتان به دردی بخورد، سر و صورت ظاهری جنس حتما باید پسندتان شده باشد و هزار و یک تفاوت دیگر. خرید مایحتاج یکی از کارهای مهم و جدی زندگی است اما خرید لذتگرا یک تفریح است.
تفاوت مهم این دو نوع خرید در این است که برای خرید مایحتاج باید از قبل تصمیمتان را گرفتهباشید که چه جنسی با چه بازه قیمتی و تقریبا چه مدلی نیاز دارید. شما وقت کافی ندارید که تمام مغازهها را بگردید. اگر لباس یا وسیله مورد نظرتان را در همان مغازه اول دیدید شک نکنید و بخرید. اگر هنوز قوای روحی کافی برای این کار ندارید پس از خرید – جان من- دیگر ویترین مغازهها را نگاه نکنید تا پشیمان نشوید!
بارها شده که با مادرم وارد مغازهای شدیم و دیدیم مغازهدار برای چند مشتری خانوم اجناس را پخش میز کرده و آنها هم دارند با هم مشورت میکنند. نگاهی به میز میاندازند، یکیشان یواشکی میرود مغازه بغلی و برمیگردد. یکهو نظرشان عوض میشود و جنس دیگری طلب میکنند. مغازهدار هم که گرم پاسخ به مشتریها است نه صدایمان را میشنود نه سیاهی چادرمان نظرش را جلب میکند. اگر قم نباشیم که با ورودمان به مغازه سگرمههایش هم در هم میرود. ما طبق تصمیم قبلی پنج دقیقه نشده لباس یا وسیلههای مورد نظرمان را پیدا میکنیم و بی چک و چانه مبلغ را میگذاریم روی میز مغازهدار. خلاصه به اینجای ماجرا که میرسیم لباسهایی که انتخاب کردیم چشم خانومهای مشتری را میگیرد با دست جنساش را وارسی میکنند و بیخیال تمام اجناسی که مغازهدار برایشان باز کرده میپرسند: «از این دیگه ندارید؟» معمولا هم ندارد!
البته از حق نگذریم همه خانومها نقطه ضعفهایی در امر خرید دارند. مثلا این روسریهای ارزانقیمت و خوشرنگ و لعاب کربلا و مکه بدجور دلم را ضعف میاندازد که آن هم به تازگی تحت کنتزلام درآمده!
دیروز دیدم زهرا خانوم در وبلاگاش (+) پستی نوشته با عنوان «2 کار حال خوب کن» (+). با این مضمون که ایشان هر وقت احوالشان بد میشود خرید و آشپزی بهشان کمک میکنند تا احساس بهتری پیدا کنند. مطلب را در گوگل ریدر شیر کردم و نوشتم هیچ کدام! امروز دیدم ویار کفش و گوشواره (+) را هم به لیست «کارهای حال خوب کن» اضافه کردهاند!
زهرا خانوم خیلی ساده و صادقانه نوشتهاند. واقعیت همین است که بیشتر دخترها همینطوراند. با اینکه خانومها به کمی خسیس بودن معروف هستند؛ اما پای خرید زینت آلات و لباس و هرچه که بشود از خریدنش لذت برد میرسند عنان از کف میدهند!
چند ماه پیش با کوثر (گلسا) و بزرگوار دیگری بحث مفصلی سر همین موضوع داشتیم که آیا خریدن لذتبخش است یا نه؟ و اصولا لذت چیست که میشود در دید زدن ویترین مغازهها و حتی نخریدن اجناس چشیدش؟
من فکر میکنم خرید یک جنبه لذت دارد و یک جنبه نیاز. از بعد لذتشناسیاش تنوع و رنگ و مدل در هرچیزی که باشد شایسته خریدن است! روحیه سرزنده دختران و نشاطی که به زندگی میدهند اقتضا میکند هرازگاهی با ابزار و وسایل پر زرق و برق دوپینگ کنند و روحیهشان را حفظ کنند. بیشتر شور زندگی دختران جوان قدیمالزمان تروتمیز کردن بچه و گذاشتن غذای جاافتاده جلوی آقای همسر بوده ولی حالا دوره زمانه عوض شده!
نمیدانم چرا از جنبه لذتشناسی خرید نمیتوانم مثل باقی دختران رفتار کنم. حتی نمیتوانم مثل زهرا با شور و شوق درباره خرید کردن بنویسم. نه اینکه اجناس پشت ویترین به من چشمک نزنند، نه اینکه پول خریدش را نداشتهباشم؛ اما سعی کردم خودم را به خرید لذتگرا عادت ندهم. بحث مالیاش به کنار، فکر میکنم بعضی اجناس را اگر مفت هم به خانه بیاورم ضرر کردهام چون روحام به تنوع طلبی عادت میکند و دیگر مهارش از دستم خارج میشود. چون میدانم عاشق رنگام و شدیدا مستعد معتاد شدن به خرید لذتگرا!
فقط گاهی بعد از امتحانات یا اوقات سخت زندگی هدیه کوچکی برای خودم میخرم آن هم به شرط کاربرد! این روش را به کسی توصیه نمیکنم چون به ویژگیهای روحی بستگی دارد؛ اما چیزی که باعث میشود گاهی از خرید کردن دخترها کلافه شوم جنبه خرید مایحتاج است.
بعضی دخترها نمیتوانند مرز بین خرید مایحتاج و خرید لذتگرا را تشخیص دهند. در خرید لذتگرا شما محدودیت زمانی ندارید، از سرخوشی خرید میکنید، لزومی ندارد که جنس خریداری شده در زندگیتان به دردی بخورد، سر و صورت ظاهری جنس حتما باید پسندتان شده باشد و هزار و یک تفاوت دیگر. خرید مایحتاج یکی از کارهای مهم و جدی زندگی است اما خرید لذتگرا یک تفریح است.
تفاوت مهم این دو نوع خرید در این است که برای خرید مایحتاج باید از قبل تصمیمتان را گرفتهباشید که چه جنسی با چه بازه قیمتی و تقریبا چه مدلی نیاز دارید. شما وقت کافی ندارید که تمام مغازهها را بگردید. اگر لباس یا وسیله مورد نظرتان را در همان مغازه اول دیدید شک نکنید و بخرید. اگر هنوز قوای روحی کافی برای این کار ندارید پس از خرید – جان من- دیگر ویترین مغازهها را نگاه نکنید تا پشیمان نشوید!
بارها شده که با مادرم وارد مغازهای شدیم و دیدیم مغازهدار برای چند مشتری خانوم اجناس را پخش میز کرده و آنها هم دارند با هم مشورت میکنند. نگاهی به میز میاندازند، یکیشان یواشکی میرود مغازه بغلی و برمیگردد. یکهو نظرشان عوض میشود و جنس دیگری طلب میکنند. مغازهدار هم که گرم پاسخ به مشتریها است نه صدایمان را میشنود نه سیاهی چادرمان نظرش را جلب میکند. اگر قم نباشیم که با ورودمان به مغازه سگرمههایش هم در هم میرود. ما طبق تصمیم قبلی پنج دقیقه نشده لباس یا وسیلههای مورد نظرمان را پیدا میکنیم و بی چک و چانه مبلغ را میگذاریم روی میز مغازهدار. خلاصه به اینجای ماجرا که میرسیم لباسهایی که انتخاب کردیم چشم خانومهای مشتری را میگیرد با دست جنساش را وارسی میکنند و بیخیال تمام اجناسی که مغازهدار برایشان باز کرده میپرسند: «از این دیگه ندارید؟» معمولا هم ندارد!
البته از حق نگذریم همه خانومها نقطه ضعفهایی در امر خرید دارند. مثلا این روسریهای ارزانقیمت و خوشرنگ و لعاب کربلا و مکه بدجور دلم را ضعف میاندازد که آن هم به تازگی تحت کنتزلام درآمده!
کلمات کلیدی : دختر، لذت، خرید